یک کامنت قابل تامل از" مازیار ایزد پناه " در بحثی در مورد کمپ لیبرتی :
شما دوست عزیز چه بخواهید چه نخواهید دوستانتان در دامی گرفتار شده اند که هر چند از ما بهتران در آن نقش اساسی را دارند اما بخشی از مسئولیت آن هم به خودتان و اشتباه محاسبه تان در اعتماد بیش از اندازه تان به همان از ما بهتران بر می گردد.
در هر حال روزی حقایق اشکار خواهند شد و اشتباهات هم امثال من و هم امثال شما در برابر داوری تاریخ و مردم ایران قرار خواهند گرفت.
... بیرون رفتن از این دام با دخیل بستن به این وکیل و وزیر سابق و استوار بازنشسته میسر نمی شود! این خوب است بعنوان شرط لازم اما مبنی و شرط کافی مردمند که باید در کنار شما حاضر باشند پس بیایید در ضمن اینکه از بالا کار می کنید از پایین هم مردم را بسیج کنید تا با حضورشان توطئه های ارتجاع و از ما بهتران را نقش بر آب کنند. خوب نمی خواهید بکنید نکنید!
شما تافته های جدا بافته از آسمان هفتم و از دماغ فیل افتاده اید و فکر می کنید بهترین های روی زمین هستید هر چقدر که دیروز آن یارو - خمینی - خود را انقلابی ترین مرد جهان می دانست شما هم امروز خود را آگاهترین و بهترین ها و انقلابی ترین های جهان بدانید!
همینجا هم بگذارید اصلا من اعتراف کنم که که شما البته همچنانکه هیچگاه در این سی و چند سال از همان آن روز که خمینی را پدر مجاهدین و مجاهد اعظم و امام می دانستید تا بحال کوچکترین اشتباهی مرتکب نشده اید و مقصر تنها خلق قهرمان بوده است که هستی اش را به پای شما نریخته است امروز هم در برخورد با ما بقول شما مزدوران اطلاعاتی که هدفی جز کمک برای نجات یاران شما از دامی که در آن گرفتار آمده اند نداشتیم هیچ اشتباه نمی کنید.
بله شما درست می فرمایید! در همان عراق بمانید اگر توانستید برگردید به اشرف یا اصلا در همین لیبرتی بمانید و شب تا روز درباره دستیار کوبلر و زن کوبلر و خواهر و مادر کوبلر و خود کوبلر بنویسید و روزگار بگذرانید درست بهمان شکلی که تا بحال گذرانده اید.
من و امثال من چه توانی داریم که حتی اگر بخواهیم قادر باشیم ساکنان لیبرتی را بیاوریم به اروپا؟ هیچ
پس به نظرم درب این بحث های بیهوده را همینجا بهتر است گل بگیریم!
من بقول شما دایه عزیزتر از مادر نیستم و نمی خواهم هم باشم!
اما شما عزیزان مشکلتان با من در اساس جای دیگریست و آنهم اینکه از مطلبی که من نوشتم عصبانی هستید. و دعوای اصلیتان هم با من همینجاست. شما فقط چاپلوسان و نیرنگ بازان هفت خطی را می خواهید که برایتان کف بزنند و هورا بکشند و چه چه و به به کنند و بادکنک هوا کنند که این هم هیچگاه کار من نبوده است. در تمام این سی و چند سال از بزرگ تا کوچکتان را تنها بر مبنی آنچه که می کنید قضاوت کرده ام و به همان نسبت که آزادیخواه بوده اید محترم شمرده ام. همچنانکه هر زمان هم که خود شما مظلوم بوده اید و نیازمندهر کار که توانسته ام برایتان کرده ام بی آنکه بزرگ و کوچکتان را از هم تفکیک کنم.
حالا هم یک چیز را مطمئن باشید و آن اینکه سکوت در برابر حقه بازی و دوز و کلک با چاشنی آیه شریفه و خطبه و دروغ و تهمت و افترا و بستن دهانها و شانتاژ و شیادی و آزادی کشی را همچنانکه روزی در حق شما روا نشمردم امروز نیز آنرا بر نمی تابم حتی از جانب شما دوست عزیز! حالا با هر درجه و قپه و در هر مقامی که می خواهید در سیستم ارزشی خود باشید. فکر می کنم حرفم روشن است .
هر بار که آزادی کشی کنید هربار که حقه بازی کنید ضعیف کشی کنید و با امکاناتی که یک خلق محروم با هزار امیدو آرزو به شما داد و با یک سازمان و یک لشگر بر سر یک پناهنده یا یک نویسنده که گناهی جز بیان آزادانه حرفشان نداشته اند بریزید و آبرویشان را بخواهید بباد بدهید هر بار که تلاش کنید که حتی در این دنیای ازاد و دمکراسی دهان بند به دهان انسانی بزنید باز هم قلم و قدم مرا در برابر خود خواهید یافت.
هر بار که آزادی کشی کنید هربار که حقه بازی کنید ضعیف کشی کنید و با امکاناتی که یک خلق محروم با هزار امیدو آرزو به شما داد و با یک سازمان و یک لشگر بر سر یک پناهنده یا یک نویسنده که گناهی جز بیان آزادانه حرفشان نداشته اند بریزید و آبرویشان را بخواهید بباد بدهید هر بار که تلاش کنید که حتی در این دنیای ازاد و دمکراسی دهان بند به دهان انسانی بزنید باز هم قلم و قدم مرا در برابر خود خواهید یافت.
مازیار ایزدپناه - 5 آوریل 2013
کامنت ها
4 commentaires
Commentaires
Commentaires
J'aime : 16
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر