این کمپین با محکوم کردن قاطع این حمله موشکی، خواهان انتقال فوری ساکنان کمپ لیبرتی از عراق به کشور ثالث میباشد. ما با اعتقادات شخصی و سیاسی انسانها کاری نداریم ولی نمیخواهیم که ساکنان لیبرتی هر بار اوضاع حکم میکند، مورد معامله قرار بگیرند و از جان آنها مایه گذاشته شود. ساکنان لیبرتی کالا نیستند، آزادیخواهانی هستند که در سودای آزادی مردمشان به این مسیر پا نهاده و اینک در عراق در زندانی بنام لیبرتی گرفتار آمده اند.

۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

سایت خودنویس، نیک آهنگ کوثر : خون هیچ‌کس رنگین‌تر نیست آقایان شورای هماهنگی!



خبر چند خطی است؛ تعدادی از ساکنین اردوگاه «اشرف» به‌دست نیروهای امنیتی عراقی کشته شده‌اند. فارغ از اینکه این افراد بنا به چه دلایلی در کمپ اشرف سال‌ها محبوس بوده‌اند، قربانی همکاری نظام جمهوری اسلامی با دستگاه‌های نظامی و امنیتی عراق محسوب می‌شوند. حتی اگر رهبارن‌شان انسان‌هایی مجرم باشند، قربانیان، قربانی‌اند! دفاع از حقوق از دست رفته یک مجموعه انسانی، فارغ از نگاه سیاسی و اعتقادی، یک ارزش است. دوستان عزیزی که بنا به گفته آقای رجب‌علی مزروعی جانشینان مهدی کروبی و میرحسین موسوی محسوب می‌شوند تا کنون بیانیه‌ای در اعتراض به دولت مالکی منتشر نکرده‌اند، گویی خون مبارزان بحرینی رنگین‌تر از کسانی است که سال‌ها در این اردوگاه محبوس بوده‌اند. بسیاری از ساکنین کمپ اشرف برای خون‌خواهی از کشته شدگان‌شان به این مجموعه پیوسته‌اند، کسانی که در دهه ۶۰ اعدام شده بودند، دوره‌ای که دوستان آقای مزروعی گویی به یاد ندارند. آقای مزروعی البته به یاد دارند که مدتی پیش از انتخابات ریاست جمهوری دفاع جانانه‌ای از دوران امام در برابر سوالی پیرامون اعدام‌های دهه ۶۰ کرده‌اند و گویی آن زمان اتفاقی نیافتاده بوده(۱)...امروز در سراسر ایران، حقوق اقلیت‌ها پایمال می‌شود، حقوق کسانی که «خودی» نیستند. برادران «گمنام» شورای هماهنگی که آقای مزروعی معتقد است طرفداران موسوی و کروبی باید به ایشان اقتدا کنند نگفته‌اند در برابر نقض گسترده حقوق اقلیت‌ها چه باید کرد؟ نگفته‌اند اگر جوانان بهایی را از کار و زندگی محروم کرده‌اند و بزرگ‌ترهای‌شان را به زندان افکنده‌اند چه باید کرد. «چه باید کرد» به کنار! چه موضعی در برابر این نقض حقوق بشر گرفته‌اند؟

 

جناب آقای اردشیر امیرارجمند، استاد محترم سابق «حقوق بشر» دانشگاه شهید بهشتی که ظاهرا با این شورای «گمنام» در ارتباط است و می‌تواند به آنها بیاموزد که مطابق کنوانسیون جهانی حقوق بشر، «خودی» و «غیر خودی» بودن فاقد اعتبار است. ایشان چه می‌کنند؟

 

نکند چون رضا پهلوی در ارتباط با کشتار اخیر بیانیه داده نباید حرفی زد که مورد سو استفاده بخشی از حاکمیت قرار گیرد؟ با چه امیدی؟ با این امید که مثلا در انتخابات بعدی مجلس همین چند نماینده جناح چپ حکومتی هم رد صلاحیت نشوند؟

الان بسیاری از فعالان سیاسی و حتی افراد غیر سیاسی به خاطر حضور در راه‌پیمایی‌های بعد از انتخابات در زندان هستند. گاهی خبردار نمی‌شویم که فلان زندانی سرشناس موقتا از زندان بیرون آمده و فقط همزمانی بیانیه ۲۴ بهمن حزب مشارکت اندکی بیدارمان می‌کند که نکند ارتباطی بوده باشد با مرخصی دوستان. اما کسی سراغی از جوان گمنامی که فقط به خاطر گذر از محدوده راهپیمایی در بند ۲-الف است نمی‌گیرد. از بخت بد از روی «جی‌.پی‌.اس» موبایلش فهمیده‌اند که در فلان ساعت در فلان تقاطع بوده...

 

ماجرا ساده است. با وجود نامعلوم بودن ترکیب شورای مخفی هماهنگی، تفاوتی در منطق این دوستان با کسانی که عضو چپ حکومتی حاکم در دهه ۶۰ بوده‌اند مشاهده نمی‌شود. آن زمان اظهار خوشحالی هم می‌کردند، اما الان در فضایی که نیاز به رای و همراهی نسلی دیگر دارند، فقط سکوت می‌کنند.

 

شتر سواری دولا دولا اگر در زمان خاتمی همه فرصت‌های مردم را از بین برد (البته فرصت‌های اقتصادی فراوانی برای دوستان در حوزه‌های نفت و نیرو و صنعت فراهم کرد)، الان دیگر نتیجه‌بخش نیست. شورای هماهنگی اگر در برابر مرگ هموطنان «غیر خودی» موضع نگیرد، اگر در برابر نقض گسترده حقوق اقلیت‌های «غیر خودی» حرفی نزند، تکلیفش را با همه معلوم کرده است.

 

 فروردین ۱۳۹۰ نیک آهنگ کوثر


14 آوریل 2011

لینک در فیسبوک


Commentaires
Fereshteh Naji Habib Zadeh ay kash hame manay ensaniat ra be khobi dark kardeh bodan va in ke bani adam azaye yek digaran........................
Laleh Gillani
ریختن خون مجاهد مجاز نیست
نه آن زمان در دوران دهه شصت و نه امروز
سکوت رهبران جنبش سبز شرم آور است
Dokhtar Irani
رهبران جنبش سبز چه کسانی هستند؟ بدنه های نظام اسلامی. اگر کسی قبل از انتخابات 88 خود را گول زده و فکر کرده که مثلا اینها تافته جدا بافته هستند فقط خود را گول زده و همین و بس. رهبران جنبش سبز از پایه با هر نوع مخالف جمهوری اسلامی مخالفند و قصد نابودی آنها را دارند. انتظار محکوم کردن جنایات انسانی در ایران از جنبش سبزالهی های انتظار ابلهانه ای است. زمانی که احسان فتاحیان در زندان بی گناه اعدام شد و من از این سبزالهی توضیح خواستم با دریدگی کامل گفتند من این اعدامها را محکوم نمی کنیم تا به ما انگ نزنند. که من هم گفتم: پس قوانین حقوق بشری شما در حد امتیاز گرفتن شماست نه کشتار انسناهای بی دفاع
Abulfath Frouzandehjoo
Abulfath Frouzandehjoo HAR KE GORIZAD ZE KHARAJATE SHAHR,,, BARKESHE GHOLE BIYABAN SHAVAD,,,,

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر