هفته پیش، مجاهدین *نامه ای بنام خانواده های
ساکنان لیبرتی منتشر کردند که در آن از قول این خانواده ها! خواهان گرفتن ویزا
برای رفتن به عراق و دیدن عزیزانشان شده بودند. لازم به توضیح است که چندی قبل از
انتشار این نامه، مسئولین مجاهدین در کشورهای مختلف بصورت ناگهانی با تعدادی
از خانواده ها تماس گرفته و از آنها خواسته بودند که از سفارت عراق تقاضای
ویزا کنند! خانواده هایی که همان زمان این مسئله را به کمپین اطلاع دادند از این
متعجب بودند که بعد از اینهمه سال که لقب " الدنگ " از طرف رهبر مجاهدین
در رابطه با هر گونه سئوال از وضعیت سلامتی عزیزشان، دریافت کرده بودند، چه شده که
اینبار به آنها پیشنهاد رفتن به عراق می شود!
چند تن از آنها میگفتند : ما تلاش میکنیم عزیزمان را از عراق بیرون بیاوریم، اینها بجای تلاش برای
انتقال آنها میگویند خانواده هم به عراق برود! آنهم پدران و مادران مسنی که
میدانند در عراق سراسر جنگ و انفجار یکروز هم دوام نخواهند آورد! از طرفی خوب می
دانند که این تقاضا شدنی نیست برای همین این چنین با دست باز به خانواده پیشنهاد
رفتن به عراق و دیدن عزیزانشان را می دهند! بسیاری از این خانواده ها کاملا متوجه
اهداف سیاسی این درخواست بودند و آنرا به درستی به مضحکه گرفته و به آن " نه" گفته بودند.
بعد از اینکه نامه مجاهدین بنام "خانواده ها" منتشر شد آنها بخوبی متوجه
شدند که حدسشان درست بوده و این تماس فقط در جهت یک بهره برداری سیاسی در رابطه با
احساسات خانواده ها در قبال فرزندشان بوده است وگرنه مجاهدینی که خانواده را دشمن
اصلی روابط تشکیلاتی – ایدئولوژیک خود میدانند، یکشبه دلسوز خانواده های
ساکنان لیبرتی نمیشوند
چند
نکته در این نامه به چشم می خورد، اول اینکه هیچ اسمی در زیر آن نیامده است! در
حالیکه مجاهدین بعد از استعفای آقایان روحانی و قصیم در چشم بهم زدنی نام پانصد تن
از مجاهدین عضو شورا که چند تنی مثلا مستقل هم در میان آنها وجود دارند را
زیر یک نامه سرشار از فحاشی و افترا ردیف کردند، در حالیکه اکثریت این
امضاها متعلق به کسانی بود که در عراق بودند و یا بجای پاسخ منطقی به نامه
آقای مصداقی امضای 287 نفر از هواداران خود را پای یک نوشته سراسر افترا و دشنام
گذاشتند. چگونه است که نمیتوانند حتی نام یک خانواده را به حمایت از سیاست های
مجاهدین در رابطه با ساکنان لیبرتی منتشر کنند!؟ براستی چرا مجاهدین که اینهمه به
"کمپین برای انتقال فوری ساکنان لیبرتی به کشور ثالث " تهمت
و افترا میزنند قادر نیستند یک اعتراض نامه با نام و نشان خانواده های
هوادار منتشر کرده و این کمپین را محکوم کنند!! نکند این درخواست هم گرا دادن به
دشمن است! انتشار نامه از طرف زندانیان سیاسی که در زندانهای رژیم جنایتکار جمهوری
اسلامی در معرض اعدام قرار دارند گرا دادن به دشمن برای اعدام آنها محسوب نمیشود!
یا پخش شایعه کاذب، بودن مسعود در اشرف و لیبرتی گرا دادن به دشمن برای موشک باران
لیبرتی و اعدام دست بسته ساکنان باقی مانده در اشرف محسوب نمی شود! نشان
دادن عکس وجب به وجب سنگرهای لیبرتی توسط نماینده های آمریکایی در کنگره آمریکا
گرا دادن محسوب نمی شود! ولی درخواست اطلاع دادن نام زخمی ها به خانواده هایشان و درخواست
اسامی این چهارصد خانواده مجهول! گرا دادن به دشمن است! در مورد عقل سالم کسانی که
این اطلاعیه ها را می نویسند باید به درستی شک کرد!
پاسخ
ما به مجاهدین این است : شما لازم نکرده از طرف خانواده های خیالی بدون اسم و امضا
درخواست اعزام نماینده های خودتان را به نام خانواده به عراق بکنید. هنوز وضعیت
مشابه در ابتدای حمله آمریکا به عراق یادمان نرفته است. در موقعیتی به این مسئله
با جزئیات آن اشاره خواهم کرد که چگونه نماینده های شما از قبیل خواهر خانم
برگزیده و یا آن بساز و بفروش که خودش کسی را هم در عراق نداشت، به قصد پیام
رسانی، جایگزین دیگر خانواده ها که آماده رفتن به عراق برای نجات جان عزیزانشان
بودند، شدند! و یا نوجوانانی را که خانواده شان در عراق بود به بهانه دیدن خانواده
ولی در اصل برای سربازگیری آنجا می فرستادید! قصدتان از پذیرش خانواده هایی هم که
از ایران می آمدند فقط عضوگیری نیروهای جوان و سوء استفاده تبلیغاتی از بقیه اعضای
خانواده بود. چناچه امروزه هنوز تعدادی از آنها در زندانهای رژیم جنایتکار جمهوری
اسلامی بسر میبرند.بعدها بیشتر
در این مورد خواهم نوشت.
در پاسخ به بیانیه جعلی شما به نام خانواده ها به جرات می گویم: ، اکثریت خانواده های ساکنان لیبرتی خواستار رفتن به عراقی که هر روز زندگی در آن دشوارتر می شود و در جنگ و آتش و خون می سوزد نیستند، بلکه خواهان انتقال هر چه سریعتر عزیزانشان از عراق به کشوری امن هستند. همان چیزی که با استراتژی طولانی کردن ماندن در عراق به هر قیمت از طرف شما تناقض جدی دارد. و تا بحال باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر در اشرف و لیبرتی شده است. نه ! آنها نمیخواهند از جسد عزیزانشان در عراق برای شما پلی خیالی تا تهران درست کنند! تا کسی دیگر اینبار به مانند خمینی جنایتکار روی موج خونشان برای دستیابی به قدرت سوار شود.درخواست شما بسیار مسخره و مضحک و فرار به جلو در برابر فشار خانواده ها و افکار عمومی بر علیه سیاست ماندن در عراق و انتقال قطره ای می باشد. چه کسی را می خواهید گول بزنید؟
در پاسخ به بیانیه جعلی شما به نام خانواده ها به جرات می گویم: ، اکثریت خانواده های ساکنان لیبرتی خواستار رفتن به عراقی که هر روز زندگی در آن دشوارتر می شود و در جنگ و آتش و خون می سوزد نیستند، بلکه خواهان انتقال هر چه سریعتر عزیزانشان از عراق به کشوری امن هستند. همان چیزی که با استراتژی طولانی کردن ماندن در عراق به هر قیمت از طرف شما تناقض جدی دارد. و تا بحال باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر در اشرف و لیبرتی شده است. نه ! آنها نمیخواهند از جسد عزیزانشان در عراق برای شما پلی خیالی تا تهران درست کنند! تا کسی دیگر اینبار به مانند خمینی جنایتکار روی موج خونشان برای دستیابی به قدرت سوار شود.درخواست شما بسیار مسخره و مضحک و فرار به جلو در برابر فشار خانواده ها و افکار عمومی بر علیه سیاست ماندن در عراق و انتقال قطره ای می باشد. چه کسی را می خواهید گول بزنید؟
یکی از
خانواده ها میگفت زمانی برای اینکه حال فرزندمان را که در عراق بیمار بود جویا
شویم برای مجاهدین نامه ای نوشتیم و چون همه خانواده با آن موافق بودند بجای نام
تک تک ، نام فامیلی خانواده را زیر نامه گذاشتیم برای اینکه نشانگر تقاضای همه
خانواده باشد. آقای "محسن رضایی" دبیر شورای مجاهدین که مشابهت نامش با
سردار رژیم جمهوری اسلامی" محسن رضایی" از قرار او را به مشابهت
رفتاری با او هم کشانده در نامه ای کتبی با نام خود و عنوان منشی دبیرخانه شورا و
مهر شورا به این خانواده پاسخ داده بود : نامه ی بدون امضای شما را دریافت
کردیم!! - نامه موجود است - حالا به مجاهدین باید گفت ما نیز نامه
ی بدون امضای چهارصد نفره شما را دریافت کردیم !! نامه این خانواده نام
فامیل خانواده را داشت. نامه شما هیچ نام ونشانی ندارد! و باید به آن به عنوان یک
سند مضحک نگاه کرد.
مادر
دیگری می گفت با ما تماس گرفته اند و میگویند بیایید بروید از سفارت عراق تقاضای
ویزا کنید!! میگویم چرا برویم عراق در چنین شرایط بمباران و جنگ!؟ شما تمام
تلاشتان را برای بیرون آوردن آنها بگذارید تا ما در کشورهای اروپایی به دیدار آنها
برویم. جالب این جا است. آنهایی که عزیزشان در چند قدمی شان در اور یا پایگاه های
دیگر اروپایی هستند، قادر به دیدار آنها نیستند و مجاهدین اینک تقاضای ویزای
عراق برای آنها میکنند!
مادر
هشتاد و چند ساله ای چند شب پیش به من می گفت : به نوه ام که با سختی بسیار در
دامن خودم بزرگ کرده و تمام مشکلات آنرا به همراه تک تک اعضای خانواده متحمل شدم
اجازه دیدار و حتی یک تلفن به من و یا عمه ها و دایی هایش را نمی
دهند! با اینکه در چند قدمی من در اینجا نزد مجاهدین زندگی میکند! نمی
گذارند به دیدن من و دیگر اعضای خانواده بیاید! میگویند که خودش شماره تلفن شما را
دارد اگر بخواهد زنگ می زند!! عجبا ! از کی تا بحال اعضای مجاهدین اختیار تصمیم
گیری های این چنینی را پیدا کرده اند؟ تشکیلاتی که به آب خوردن و رویاهای شبانه
نفراتش هم کار دارد آنها را در این زمینه آزاد گذاشته است!؟ بر فرض محال اگر هم
اینطور باشد باید بگویم، این چه ایدئولوژی است که اعضای خودش را اینگونه تربیت
کرده که حتی به دیدار مادر بزرگ مسنی که آنها را با سختی بزرگ کرده، نمی روند و
تماس نمی گیرند. ولی از آنطرف هنوز موشکباران لیبرتی و شمارش اجساد تمام
نشده در میان خرابه ها ترانه فحاشی ضبط
میکنند و در آن آتش خون بعنوان خبر سلامتی به خانواده ها می فرستند! شرم کنید از
اینهمه دروغ گفتن!
شما
اول به خانواده هایی که فرزندشان در آلبانی و یا در کشورهای دیگر هستند و ویزا
آنجا را هم براحتی میتوان گرفت، اطلاع رسانی کنید که چگونه به دیدار عزیزانشان
بروند و اجازه دیدار فرزندشان را بدهید و به هزار شکل مانع آنها نشوید! ویزای عراق
پیشکشتان! کدام عقل سلیمی میتواند این نامه تولید شده توسط بخش "جنگ
سیاسی" شما بنام "خانواده های نگران"! را باور کند!؟
آیا فرزندان این چهار صد خانواده ! بعد از حمله موشکی به کمپ لیبرتی با آنها تماس
گرفتند که بگویند ما زخمی نشده ایم و سالم هستیم، نگران نباشید!؟ یا فقط آن
خانواده های برگزیده ی مجاهدین ! موفق با تماس با فرزندانشان می شوند! راستی
اگر این نامه از طرف خانواده ها که بسیار نگران عزیزانشان هستند نوشته شده، چرا
هیچ اشاره ای به انتقال سریع که خواسته اول هر خانواده ای است، نشده!؟ نکند
حمایت این چهارصد خانواده هم همانند حمایت پنج میلیون عراقی از مجاهدین اشرف
است که قرار بود در صورت حمله از اشرف محافظت کنند و دیوار گوشتی دور آن بسازند!
ولی در روز حمله حتی یک نفر هم در آن حوالی پیدایش نشد!
نوشته
اید: خانواده هایی که از داخل ایران و مسلما چون در داخل ایران زندگی میکنند با
مهر و تائید و ویزای رژیم جمهوری اسلامی به عراق برای دیدار فرزندانشان سفر کرده
اند ساکنان لیبرتی - یعنی فرزندان خودشان را - شکنجه روانی !! میکنند. این شکنجه
روانی به چه شکل است؟ چرا از جزئیات آن سخن نمیگوئید؟ - ** منظور خانواده هایی که
قبلا در مقابل کمپ اشرف بودند، نیست. - مسلما تعدادی از این دو سری خانواده
که به عراق آمده اند و مقابل لیبرتی درخواست دیدن فرزندانشان را دارند، از
طرف رژیم جهل و جنایت ولایت فقیه آمده و تعدادی دیگر نیز یا زیر فشار آنها و یا با
استفاده از امکانات رژیم برای دیدن فرزندشان آمده اند. ولی به هر شکل که باشد هیچ
خانواده ای خواستار آسیب رساندن به فرزندش نیست. این چگونه ایدئولوژی است که
ادعای انقلابی بودن دارد ولی نمیتواند پدر و مادر پیری که عشق دیدار فرزند دارند
را جذب خود کند و تنها راه چاره را در دشنام گویی و دفع آنها می بیند؟ آیا
براستی سازمانی که روزی ادعای قدر قدرتی میکرد و میگفت همه خمینی زدگان را در
ایران فردا جذب ایدئولوژی خود خواهد کرد، امروز از چند خانواده وابسته به رژیم
آنچنان می ترسد که نمی تواند اعضای سازمانش را که بیست تا سی سال در درون
مجاهدین آموزش ایدئولوژیک دیده اند، چند ساعت یا حتی چند دقیقه به دیدار آنها
بفرستد!؟ مجاهدینی که زمانی پاسداران و شکنجه گران رژیم را با عفو مسعود!
علیرغم اعتراض اعضای مجاهدین در میان خود می پذیرفتند و میگفتند ما با ایدئولوژی
مان روی آنها تاثیرگذار خواهیم بود. امروز از تاثیر گذاری بالعکس یک خانواده بر
روی عضو مجاهد آموزش دیده اش می ترسد!؟ مگر در رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی
خانواده های مجاهدین موفق به دیدار فرزندشان در زندان نمی شوند!؟ شما اگر
پایتان روی اعضای خودتان سفت است و فقط بعد از کشته شدن، آنها را به مقامهای
مجاهدین قهرمان و صدیق ملقب نمیکنید! حتی اگر تک به تک این خانواده ها از طرف رژیم
آمده باشند که فرزندشان را به جدایی از مجاهدین متقاعد کنند. شما از این فرصت به
محک زدن ایمان نیروهای خودتان و تاثیر آموزش های سی ساله مسعود خواهید رسید! در
غیر این صورت یعنی شما از رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و آخوندهای حاکم بر این
کشور ویران شده هم عقبتر رفته اید؟ و آموزشات ایدئولوژی – تشکیلاتی سی ساله تان
پشیزی نمی ارزد! در اینصورت جای بسی تاسف است!
از
زبان خانواده ها می گوئید که اعضای لیبرتی از داشتن وکیل محروم هستند! عجب است!
شما که تا بحال ادعا داشتید هر کدام از اعضای لیبرتی سه وکیل معتبر بین المللی
دارند و بما میگفتید که آنها نیاز به وکیل دیگری ندارند! چه شد که یک مرتبه صد و
هشتاد درجه موضع عوض کرده اید؟ اگر براستی اینطور است چرا بصورت قانونی شکایت نمی
کنید؟ پس چگونه از خانواده هایشان برای پول دادن به وکلای فرزندانشان کمک
مالی جمع میکردید؟ شرم کنید! چگونه است که برخلاف حرف شما، هر وکیل مستقلی
از طرف خانواده اقدام کرده است توانسته با موکلش در صورتی توافق خود او،
تماس بگیرد و کارش را دنبال کند! چرا خانواده هایی که وکیلشان با
کمسیاریای بغداد تماس گرفته هیچ منعی را از طرف دولت عراق و کمیساریا اعلام
نمیکنند و فقط میگویند مجاهدین مانع تماس با موکلشان می شوند! چرا نامه های رسمی
این وکلا به مریم رجوی تا بحال پاسخ نگرفته! چرا نامه خانواده
هایی که با پست سفارشی به این خانم برگزیده! نامه می فرستند را برگشت می دهید!
اگر براستی اینطور است اجازه دهید ساکنان لیبرتی با وکلایی که از طرف
خانواده هایشان تعیین شده و پول آنرا نیز خودشان پرداخت می کنند، تماس بگیرند و
پای ورقه آنها را بعنوان وکیل خود امضا بکذارند تا اگر شما نمیتوانید کاری در جهت
انتقال انجام دهید. خانواده ها به کمک وکیل آنها را خارج کنند. به کشور
ثالث هم که آمدند ماندن یا بیرون آمدن از مجاهدین به عهده خودشان است و هیچ اجباری
بر آنها نیست. اگر ریگی به کفش ندارید با این مسئله موافقت کنید تا مشخص شود، آیا
واقعا دولت عراق از تماس وکلا جلوگیری میکند و یا این مسئله سیاسی است و مسئله
قراردادها و معاملات یواشکی! پشت صحنه است!؟
براستی چرا تعداد خانواده ها را چهارصد و اندی نوشته
اید!؟ یعنی تعداد امضاها برای شما معلوم نبود؟ یا تعداد امضاها هم گرا دادن
به دشمن محسوب می شد؟ براستی اگر اسامی خانواده های داخل ایران مشکل دارد که
البته برای شما امنیت آنها اهمیتی ندارد برای اینکه شما حتی نامه های زندانیان
سیاسی را منتشر میکنید. چرا اسامی آنها را که خارج از کشور در امن و امان هستند،
چاپ نمیکنید! نکند از هوادار شما بودن شرم دارند!؟
شما براحتی برای فریب دادن دیگران دروغ می گوئید. این
چهارصد امضا نیز از جعلیات شما است. زیر فشار افکار عمومی و اجبار کشورهای
غربی ناچار شده اید به انتقال تن دهید و اینک می خواهید آنرا خواست و طرح خود
معرفی کنید. در پشت صحنه کمیساریا را با شیوه های مختلف تحت فشار می گذارید تا
جمله ای در رابطه با همکاری شما در بیانیه بگنجاند تا بتوانید خود را مبتکر انتقال
معرفی کنید. با هزار دوز و کلک می خواهید منتقل شدگان را از نظر مالی وابسته به
خود نگه دارید و نمک گیرشان کنید. در این رابطه بعدها بیشتر خواهم نوشت. از این
شهر شرف! شما هزاران نفر را بعد از جدا شدن به ایران فرستاده اید تا بقول خودتان
اعتبار حرفهایشان از دست برود. چند صد جدا شده دیگر که به هیچوجه در دام رفتن به
ایران که تاکتیک شما برای رژیم مالی کردنشان بود، نیفتادند در اینجا و آنجا در
عراق و آلبانی و ترکیه و یونان و اقصا نقاط جهان با بدترین وضع مالی و پرونده
حقوقی پراکنده شده اند و در سرگردانی بسر می برند و هیچ پناهی ندارند. و شما جز
کارشکنی کاری در رابطه با اینها انجام نمی دهید. در جلوی صحنه از امنیت
ساکنان اشرف و لیبرتی دم می زنید ولی در پشت صحنه، انتقال ساکنان اشرف را با در
آمدن از لیست تروریستی آمریکا تاخت میزنید و یکذره هم به امنیت آنها در این جا به
جایی فکر نمیکنید. بعد که خرتان از پل گذشت دوباره دم از بازگشت به اشرف می زنید
تا همه را مدتی دیگر سرکار بگذارید! زمانی که به لیبرتی وارد می شوید با اعتراضهای
مکرر، کمیساریا را وادار می کنید، تی وال هایی که آمریکایی ها برای حفاظت بنگال ها
گذاشته بودند را بردارند. بعد از چندی دوباره همه را به اعتراض برای بازگرداندن
آنها فرا می خوانید.
به هیچ هشداری در رابطه با وضعیت خطرناک اشرف توجه نمیکنید و صد نفر از اعضایتان را بخاطر یکسری آهن پاره آنجا در میان گرگها باقی می گذارید و به آنها لقب " حافظان اموال"! میدهید! با علم به اینکه می توانند در آنجا تکه پاره شوند. وقتی به آنها با دستهای بسته تیرخلاص می زنند. اعتصاب غذا را برای ساکنان لیبرتی برنامه ریزی میکنید تا باز هم از جان آنها مایه گذاشته شود! امنیت ساکنان لیبرتی دغدغه شما نیست بلکه وسیله
تبلیغاتی شما برای اطلاعیه دادن و جولان دادن در صحنه سیاسی است. ساکنان لیبرتی
برای شما فقط حکم مهره های پیاده شطرنج را دارند که براحتی مورد معامله قرار گرفته
و می گیرند. براستی خوب نفرات خودتان را سرکار گذاشته اید! ولی کور خوانده اید
دیگر شگردهایتان کسی را نمی فریبد ولی مثل کبک سر در برف فرو برده و نمی بینید.
کاش دوستی که صحبت های مهدی ابریشمچی مبنی بر خط قرمز
خروج از عراق و گفتگوی اعتراضی چند تن را در شب مراسم اولین کشته شدگان اشرف در
اور که بسیاری از جمله من حضور داشتند را ضبط کرده ، این نوار صوتی را در اختیار
عموم قرار دهد تا معلوم شود که این دایره فریب و نیرنگ چگونه با نیروهای خودش هم
بازی میکند. بسیاری در آن نشست بودند و دیدند و شنیدند که استراتژی ماندن در
عراق به هر قیمت و بهای خونین آن از ساکنان اشرف چگونه از زبان برادر بسیار شریف!
توصیف شد. یا وقتی مریم رجوی در اور در آن جمع محدود در توصیف خط ماندن در عراق
گفت : "ما صد و بیست هزار شهید دادیم! هزار و چهارصد تا هم روش! مشکل
ما که این نیست!!" راستی خانم برگزیده! اگر نجات جان انسانها
مشکل شما نیست! پس مشکل شما چیست ؟ پس چرا آن کاردار بی سفارتتان ادعا
میکند: از ابتدا ما خودمان می خواستیم همه را انتقال بدهیم! مبتکر انتقال هم
خودمان هستیم! کم مانده با بی شرمی بگوید، اصلا از اول ما خودمان کمپین برای
انتقال فوری آنها زدیم! همان کاردار را میگویم که به همراه دوست دیگر شو+ رایی اش
مامور شده بود که در کمپین ما به خیال خود نفوذ کند و کنترل را در دست بگیرد ولی
با رو شدن دستشان، هر دو را بیرون انداختیم! - مدارکش موجود است- براستی اگر با
انتقال مخالفتی ندارید و خودتان نمیخواهید که انتقال قطره ای باشد چرا به پیشنهاد
چهل نفره کمیساریا برای انتقال ساکنان جواب رد داده بودید و گفته بودید بیش از
چهارده نفر هر هفته نخواهید فرستاد. بعد از افشا شدن این مسئله، ناچارا به انتقال
چهل نفره هفتگی تا آخر دسامبر تن دادید! میتوان دهها مورد این چنینی را بیان کرد.
ولی همین موردها به اندازه کافی روشنگر عملکرد شما است.
پدر طالقانی در این سخنان بسیار خوب امثال شما را
توصیف کرده است : " یك دیكتاتور دین را به استخدام می گیرد. شرف و انسانیت را
به استخدام خود می گیرد. دروغ می گوید. فریب می دهد. خدا را شاهد می گیرد که من
دلسوزترین مردم در حق شما ملت هستم. ولی روحیه اش لجوج ترین و کینه ورزترین مردم
است نسبت به خلق! وقتی سوار کار نشده وعده میدهد؛ وقتی سوار شد دیگر به هیچ چیز
رحم نمی کند. این خاصیت یک دیکتاتور است. " ***
متاسفم
از اینکه توصیفی که پدر طالقانی در مورد آخوندها و این رژیم جهل و جنایت کرده بود
اینک در مورد شما هم صدق میکند. متاسفم که در رو در رویی با هم ، به هم
رسیده اید. در گفتار، در عملکرد، در استراتژی خون و شهید پروری و در دروغ و فریب و
ریا!
در
خاتمه می خواهم بگویم شرم کنید از تهمت و افترا زدن به من و خانواده های عضو
کمپین، با پنهان شدن در زیر نامهای مستعار و یا در پوش خانواده! به جایی
نخواهید رسید. در همان ابتدای تاسیس کمپین نوشته بودم :بکار بردن شیوه های دوران فئودالی با تحت کنترل
گرفتن خواهر توسط برادر ممنوع! از خدا و پاپ اعظم هم که علیه من نامه بگیرید و
چاپ کنید، باز هم مرعوب نخواهم شد.
گذشت
آنزمانی که یکنفر در هیئت قلدر خانواده، نسخ از دیگر اعضای خانواده بگیرد و آنها
بدون اجازه او جرات حرف زدن و انتخاب نداشته باشند. از شیوه های طالبانی دست
بردارید. اگر جرات و حرفی برای گفتن دارید! از پوش برادر و خواهر و همسر و .... از
زیر نامهای مستعار بیرون بیایید. بفرمائید بنامهای واقعی خودتان بنویسید. و جرات
کنید این تهمت های بدون مدرک و سند را به نام مجاهدین انتشار دهید تا پاسخ خود را
بگیرید. ولی بالا بروید پایین بیایید. به هیچ کدام از هرزنامه های شما که با نام
مستعار و یا در پوش خانواده باشد پاسخ نخواهم داد. گفته اید کمپین با استراتژی
مجاهدین در افتاده و کمر به نابودی مجاهدین بسته است! دوباره اعلام میکنم بله، کمپین با استراتژی مجاهدین در نگه داشتن ساکنان لیبرتی و سابقا ساکنان اشرف
در عراق بدرستی در افتاده و آنرا تا این لحظه افشا و به چالش کشیده است.
ولی با توجه به اینکه از همان ابتدای تاسیس کمپین اعلام کرده ایم به دلیل
اینکه اهداف ما سیاسی نیست و صرفا انسانی و حقوق بشری است. کاری به نابودی مجاهدین
نداریم. بنظر میرسد مجاهدین با موضع گیری ها و عملکردشان، خود از عهده این مقوله بهتر از
دشمنانشان برآمده اند!
در
پایان چند سطر از شعر یکی از شاعران خوش نام را با کمی دستکاری تقدیم این
"نامهای مستعار و مجازی" می کنم :
من از شب های تاریک ریا
و مکر میترسم
نه از شیر و پلنگ، از این همه روباه میترسم
مرا از جنگ رو در روی در میدان گریزی نیست
ولی از نامهای مستعار عده ای اشباح میترسم
نه از شیر و پلنگ، از این همه روباه میترسم
مرا از جنگ رو در روی در میدان گریزی نیست
ولی از نامهای مستعار عده ای اشباح میترسم
من از صد دشمن دانای لا مذهب نمیترسم
ولی از این هواداران ناآگاه میترسم
ولی از این هواداران ناآگاه میترسم
خدای من، نمیدانم چرا از تو نمیترسم
ولی از بعضی از
اعضای این شو+را میترسم
عاطفه
اقبال – 19 دسامبر 2015
------------------------------------------------------------------------------------------------
** منظور کسانی که رژیم جنایتکار ولایت فقیه بنام خانواده ها پشت درب کمپ اشرف در سال 2010 و 2011 آورده بود، نیست. آنزمان در مقابل اشرف رژیم کاری تبلیغاتی را در رابطه با ساکنان اشرف دنبال میکرد و استقرار بلندگو، سنگ زدنها و دشنام دادن ها کاملا هدایت شده برای آزار ساکنان اشرف بود. در این سالها با توجه به اینکه هنوز کمپین تشکیل نشده بود من به شخصه بارها در فیسبوکم این عمل را محکوم کردم و خواستار جمع آوری این بساط شدم. در آن زمان رژیم مشخصا توسط ماموران اطلاعاتی خود عمل میکرد و تهدیدهای گوشخراش پشت بلندگو آنها مبنی به آتش کشیدن اشرف و اعدام تک تک ساکنان آن هنوز در ویدئوها موجود است.
***سخنرانی آیت الله طالقانی در کاخ سعد آبادمنتشر شده در روزنامه کیهان ۲۵ مرداد
کامنت ها در فیسبوک
با سلام خانم اقبال آن موقع که خانواده ها پشت در اشرف بودند همۀ آن دو سال و نیم من اشرف بودم هر چند به ما سپرده بودند که کسی نباید به بلندگوها گوش بدهد و هر کس گوش می داد گزارش می کردند و در نشست به باد فحش و ناسزایش می گرفتند و بعد هم ضد بلندگو گذاشتند که بدتر موجب شکنجۀ ما شد بیست و چهار ساعت این بلندگو ها و ضد بلندگوها کار می کرد و ناچار شدیم شبها گوشهایمان را ببندیم تا بتوانیم بخوابیم. ولی هر طور شد ما حرفها و ناله ها آن پدر و مادرها و خانواده ها را می شنیدیم که هر یک به زبانهای محلی و فرهنگ محلی خودشان بچه هایشان را صدا می کردند و با آنها حرف می زدند ما گریه مان می گرفت واقعا خانواده بودند که با استفاده از امکانات رژیم آمده بودند به خدا استفاده از امکانات رژیم مأمور رژیم شدن نیست امکانات رژیم امکانات ارث پدری اش نیست پول و امکانات از ثروتهای غارت شدۀ کشور و مردم خودمان است که بخشی را مردم ما حق دارند استفاده کنند وقتی می دهد. هیچ کس کوچکترین نسبتی با مجاهدین داشته باشد به هیچوجه اطلاعات رژیم او را مأمور خود نمی کند استخدام در اطلاعات رژیم واضح است که شرط اولش این است که کسی از خانواده اش عضو مجاهدین نباشد. افرادی معلوم است که از خانواده ها طرفدار رژیم هستند نه مأمور اطلاعات و خیلی کم هم بودند که بافرهنگ رژیم حرف می زدند ولی اکثرشان خانواده های سنتی ایران بودند که همه اش گریه و ناله های سوزناک می کردند که دل سنگ را آب می کرد. حسین نژاد
پاسخحذفدست شما درد نکند شما همه چیز را منطقی و واضح بیان کردید ولی کو گوش شنوا. الان رگبار فحاشی و تهمت بسوی شما بارش خواهد گرفت بجای یک جواب منطقی. خدا همراهتان
پاسخحذف