روز دهم شهریور 1393 و همزمان با اولین سالگرد قتل عام 52 نفر از مجاهدین ساکن در قرارگاه اشرف، مریم رجوی در مراسمی در پاریس سخنرانی کرد. وی در سخنرانی اش از جمله به افزایش خطرات امنیتی در عراق و وخیم تر شدن شرایط زندگی ساکنین کمپ لیبرتی اشاره کرد و از جمله گفت: "دولت آمریکا و ملل متحد به خاطر تعهدات مکتوب و مکررشان، باید از دولت جدید عراق بخواهند امنیت و حفاظت ساکنان را تضمین نموده، موانع موجود در مقابل تأمین الزامات امنیتی را بردارد، دسترسی آزادانه به خدمات پزشکی و لجستیکی را تضمین کند، 7 گروگان اشرفی را آزاد کند و با استقرار یک واحد کلاه آبی ملل متحد در لیبرتی و تحقیقات ملل متحد در باره 6 قتل عام موافقت کند و مسئولان این همه جنایت را در قبال عدالت قرار دهد." [1]
تمام آنچه که مریم رجوی برای ساکنین لیبرتی درخواست می کند، نشان از طرح و برنامه برای نگه داشتن آنها در عراق دارد. تنها خواستی که بر آن تاکید نمی شود "انتقال سریع ساکنین لیبرتی به کشورهای ثالث" است. آیا او اجازه دارد در شرایط به شدت بحرانی عراق که خطر مرگ و قتل عام ساکنین کمپ لیبرتی را تهدید می کند، بجای آنها تصمیم بگیرد؟
آذر 1392 دبیرخانه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه ای در مورد پبام مریم رجوی خطاب به اعتصاب غذا کنندگان برای پایان اعتصاب غذای 108 روزه در لیبرتی نوشت: "خانم رجوي پيش از اين بارها با ارسال پيام ها و از طريق فرستادگان ويژه اش تلاش كرده بود اعتصابيوني كه در شرايط وخيم جسمي به سر مي برند از اعتصاب خارج كند، اما با اين حال بسياري از آنها بيش از 100 روز و بعضا تا 108 روز را در اعتصاب غذا بسر بردند." [2]
اطلاعیه فوق به دنبال آن بود تا این احساس را به خواننده القاء کند که گوئی ساکنین کمپ لیبرتی خود می توانند مستقل تصمیم بگیرند و آنقدر در انتخابشان آزاد هستند که حتی پیام و "فرستادگان ویژه" مریم رجوی نیز بر تصمیم گیریشان اثر ندارد.
یک سال بعد از آن، در مراسمی در پاریس، این مریم رجوی است که می گوید باید در لیبرتی چه بشود یا نشود. او از نجات جان و انتقال ساکنین لیبرتی سخنی نمی گوید و این بار سخنی از خواسته "نمایندگان ساکنین لیبرتی" یا "فرستادگان ویژه" ای که خواست آنها را به مریم رجوی رسانده باشند، نمی باشد.
مریم رجوی به قتل عام شدگان در اشرف اشاره می کند، بی آنکه به مسئولیت خود و مسعود رجوی در نگه داشتن آن افراد در اشرف اشاره کند و بی آنکه به این سوال پاسخ دهد که چرا باید آنها در آنجا می ماندند تا کشته شوند؟ امروز نیز مسعود و مریم رجوی به این سوال که چرا باید نزدیک 2800 نفر در کمپ لیبرتی باقی بمانند، پاسخی نمی دهند. عدم پاسخگوئی آنها اما، چیزی از مسئولیتشان کم نخواهد کرد.
مسعود و مریم رجوی و دیگر رهبران مجاهدین با پاسخگوئی بیگانه بوده و عادت کرده اند که "مسئولیت" را در هر مورد به گردن عوامل خارجی بیاندازند. مسئولیت گریزی در رهبری مجاهدین تا آنجا نهادینه شده که حتی در مورد داعش و دولت اسلامی که وحشیگیری و بربریت آنها در آدم کشی غیر قابل انکار بوده و خودشان با افتخار فیلم جنایت هایشان را هم پخش می کنند، در مورد داعش و دولت اسلامی نیز، مسئولیت جنایتکاری آنها را به گردن عوامل بیرونی می اندازند. دقت کنید: "آدمکشی و شقاوت گروه داعش در عراق و سوریه، کشتار ایزدیها، سرکوب و تحقیر مسیحیان و زنان و سربریدن خبرنگاران بیگناه در منتهای قساوت توسط این گروه، وجدان مردم جهان را جریحه دار کرده است.
به همین صورت، باندهای تروریستی تحت امر رژیم ایران در عراق، مانند عصائب ، کتائب و 9 بدر با قتل عام مکرر زندانیان، انفجار مساجد و کشتار نمازگزاران در ابعاد وحشتناکی به قتل و غارت و ارعاب مشغولند.
اما روشن است که رشد و گسترش این جریانهای افراطی و تروریستی و ضداسلامی، قبل از هر چیز، ناشی از سلطه رژیم ایران بر عراق و سیاستهای سرکوبگرانه مالکی علیه اهل تسنن است. از این رو، هر چند مقابله با داعش امری مطلقا ً ضروریست، ولی این مقابله بدون خلع ید از رژیم ولایت فقیه و باندهای تروریستی اش در عراق، آب در هاون کوبیدن است." [1]
در جمله پردازی های فوق، داعش و دولت اسلامی در درجه اول مسئول جنایت هایشان شناخته نمی شوند، بلکه "تروریسم و افراطی گری" آنها "قبل از هر چیز" معلول و ناشی از سلطه رژیم ایران بر عراق است. با این منطق اگر به تحولات نگاه شود، دلایل و زمینه های سیاسی که در شکل گیری و رشد یک پدیده دخالت دارند، می توانند مسئولیت فردی یا سازمانی را کم رنگ کرده و یا حتی به کنار بزنند. با همین منطق، تا زمانی که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در ایران موجودیت دارد، هر عمل و تصمیم گیری رهبری مجاهدین، هر چند اشتباه و هر چند به قیمت خون و جان دیگران هم تمام شود، قابل پرسش گری نیست. اینگونه است که رهبری مجاهدین با بزرگ کردن نقش رژیم، به خود کارت سفیدی می دهد که هر اشتباهی می خواهد انجام دهد، بی آنکه امروز یا فردا خود را در مقابل آن پاسخگو بداند، چرا که در منطق آنها "قبل از هر چیز" این عوامل بیرونی هستند که زمینه ساز تصمیم آنها و عواقب خونبارش شده است.
آیا جنایتکار بودن رژیم جمهوری اسلامی و تلاش این رژیم برای تسلط بر عراق از مسئولیت رهبران سازمان مجاهدین در پاسخگوئی آنها نسبت به سیاست ها و تصمیم گیری هایشان می کاهد؟
و آیا، اینکه عوامل و معادلات خارجی (خارج از تصمیم گیری های رهبری سازمان مجاهدین)، تشدید کننده خطرات در عراق و زمینه ساز کشتار و خونریزی بیشتر در آن کشور هستند، اتفاقا مسئولیت این رهبری را نسبت به اتخاذ تصمیم گیری هایش در نجات هر چه سریع تر جان ساکنین کمپ لیبرتی افزایش نمی دهد؟
حنیف حیدرنژاد
03.09.2014
http:// www.hanifhidarnejad.com/
1- مریم رجوی ـ سالگرد حماسه سرخ فام اشرف
2- فوری - خانم رجوی ساكنان ليبرتی و ايرانيان در شهرهای مختلف جهان را به پايان اعتصاب غذا فراخواند
http:// www.hanifhidarnejad.com/ Hidarnejad/ index.php?option=com_conten t&task=view&id=11677&Itemi d=247
تمام آنچه که مریم رجوی برای ساکنین لیبرتی درخواست می کند، نشان از طرح و برنامه برای نگه داشتن آنها در عراق دارد. تنها خواستی که بر آن تاکید نمی شود "انتقال سریع ساکنین لیبرتی به کشورهای ثالث" است. آیا او اجازه دارد در شرایط به شدت بحرانی عراق که خطر مرگ و قتل عام ساکنین کمپ لیبرتی را تهدید می کند، بجای آنها تصمیم بگیرد؟
آذر 1392 دبیرخانه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه ای در مورد پبام مریم رجوی خطاب به اعتصاب غذا کنندگان برای پایان اعتصاب غذای 108 روزه در لیبرتی نوشت: "خانم رجوي پيش از اين بارها با ارسال پيام ها و از طريق فرستادگان ويژه اش تلاش كرده بود اعتصابيوني كه در شرايط وخيم جسمي به سر مي برند از اعتصاب خارج كند، اما با اين حال بسياري از آنها بيش از 100 روز و بعضا تا 108 روز را در اعتصاب غذا بسر بردند." [2]
اطلاعیه فوق به دنبال آن بود تا این احساس را به خواننده القاء کند که گوئی ساکنین کمپ لیبرتی خود می توانند مستقل تصمیم بگیرند و آنقدر در انتخابشان آزاد هستند که حتی پیام و "فرستادگان ویژه" مریم رجوی نیز بر تصمیم گیریشان اثر ندارد.
یک سال بعد از آن، در مراسمی در پاریس، این مریم رجوی است که می گوید باید در لیبرتی چه بشود یا نشود. او از نجات جان و انتقال ساکنین لیبرتی سخنی نمی گوید و این بار سخنی از خواسته "نمایندگان ساکنین لیبرتی" یا "فرستادگان ویژه" ای که خواست آنها را به مریم رجوی رسانده باشند، نمی باشد.
مریم رجوی به قتل عام شدگان در اشرف اشاره می کند، بی آنکه به مسئولیت خود و مسعود رجوی در نگه داشتن آن افراد در اشرف اشاره کند و بی آنکه به این سوال پاسخ دهد که چرا باید آنها در آنجا می ماندند تا کشته شوند؟ امروز نیز مسعود و مریم رجوی به این سوال که چرا باید نزدیک 2800 نفر در کمپ لیبرتی باقی بمانند، پاسخی نمی دهند. عدم پاسخگوئی آنها اما، چیزی از مسئولیتشان کم نخواهد کرد.
مسعود و مریم رجوی و دیگر رهبران مجاهدین با پاسخگوئی بیگانه بوده و عادت کرده اند که "مسئولیت" را در هر مورد به گردن عوامل خارجی بیاندازند. مسئولیت گریزی در رهبری مجاهدین تا آنجا نهادینه شده که حتی در مورد داعش و دولت اسلامی که وحشیگیری و بربریت آنها در آدم کشی غیر قابل انکار بوده و خودشان با افتخار فیلم جنایت هایشان را هم پخش می کنند، در مورد داعش و دولت اسلامی نیز، مسئولیت جنایتکاری آنها را به گردن عوامل بیرونی می اندازند. دقت کنید: "آدمکشی و شقاوت گروه داعش در عراق و سوریه، کشتار ایزدیها، سرکوب و تحقیر مسیحیان و زنان و سربریدن خبرنگاران بیگناه در منتهای قساوت توسط این گروه، وجدان مردم جهان را جریحه دار کرده است.
به همین صورت، باندهای تروریستی تحت امر رژیم ایران در عراق، مانند عصائب ، کتائب و 9 بدر با قتل عام مکرر زندانیان، انفجار مساجد و کشتار نمازگزاران در ابعاد وحشتناکی به قتل و غارت و ارعاب مشغولند.
اما روشن است که رشد و گسترش این جریانهای افراطی و تروریستی و ضداسلامی، قبل از هر چیز، ناشی از سلطه رژیم ایران بر عراق و سیاستهای سرکوبگرانه مالکی علیه اهل تسنن است. از این رو، هر چند مقابله با داعش امری مطلقا ً ضروریست، ولی این مقابله بدون خلع ید از رژیم ولایت فقیه و باندهای تروریستی اش در عراق، آب در هاون کوبیدن است." [1]
در جمله پردازی های فوق، داعش و دولت اسلامی در درجه اول مسئول جنایت هایشان شناخته نمی شوند، بلکه "تروریسم و افراطی گری" آنها "قبل از هر چیز" معلول و ناشی از سلطه رژیم ایران بر عراق است. با این منطق اگر به تحولات نگاه شود، دلایل و زمینه های سیاسی که در شکل گیری و رشد یک پدیده دخالت دارند، می توانند مسئولیت فردی یا سازمانی را کم رنگ کرده و یا حتی به کنار بزنند. با همین منطق، تا زمانی که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در ایران موجودیت دارد، هر عمل و تصمیم گیری رهبری مجاهدین، هر چند اشتباه و هر چند به قیمت خون و جان دیگران هم تمام شود، قابل پرسش گری نیست. اینگونه است که رهبری مجاهدین با بزرگ کردن نقش رژیم، به خود کارت سفیدی می دهد که هر اشتباهی می خواهد انجام دهد، بی آنکه امروز یا فردا خود را در مقابل آن پاسخگو بداند، چرا که در منطق آنها "قبل از هر چیز" این عوامل بیرونی هستند که زمینه ساز تصمیم آنها و عواقب خونبارش شده است.
آیا جنایتکار بودن رژیم جمهوری اسلامی و تلاش این رژیم برای تسلط بر عراق از مسئولیت رهبران سازمان مجاهدین در پاسخگوئی آنها نسبت به سیاست ها و تصمیم گیری هایشان می کاهد؟
و آیا، اینکه عوامل و معادلات خارجی (خارج از تصمیم گیری های رهبری سازمان مجاهدین)، تشدید کننده خطرات در عراق و زمینه ساز کشتار و خونریزی بیشتر در آن کشور هستند، اتفاقا مسئولیت این رهبری را نسبت به اتخاذ تصمیم گیری هایش در نجات هر چه سریع تر جان ساکنین کمپ لیبرتی افزایش نمی دهد؟
حنیف حیدرنژاد
03.09.2014
http://
1- مریم رجوی ـ سالگرد حماسه سرخ فام اشرف
2- فوری - خانم رجوی ساكنان ليبرتی و ايرانيان در شهرهای مختلف جهان را به پايان اعتصاب غذا فراخواند
http://
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر