عزیزی دیگر از لیبرتی بعد از انتقال به آلبانی بر اثر بیماری درگذشت! رویا درودی که از بچه های مدرسه آنزمان مجاهدین بود. با سنی حدود 8-9 سال.. در هنگام مرگ باید 37-38 ساله بوده باشد. از بچه های نسلی که هرگز زندگی نکردند و اینک اینگونه خاموش میشوند. اشاره نکردن به علت بیماری و چرایی درگذشت افراد نیز تبدیل به یک سنت نزد مجاهدین شده است. با یک آگهی چند خطی در سایت مجاهدین خبر اعلام شد. رویا درودی از طرف رئیس جمهور برگزیده به مقام " مجاهد صدیق " رسید. و همه چیز تمام شد. به هر حال بقیه نیز که در زندان لیبرتی هستند حالشان بهتر از او نیست. در اعتصاب غذایی بی پایان تبدیل به جسدهای متحرکی شده اند که تبلیغات رسانه ای مجاهدین از آن تغذیه میشود. و سفرهای رئیس جمهور برگزیده با عکس های آنها به پیش میرود. قاب عکسی دیگر در کنار عکسهای دیوار اور افزوده شد.
آنها که در لیبرتی مانده اند در حال مرگ هستند. آنها که منتقل میشوند نیز وضع بهتری ندارند و در آخرین لحظات و با از دست دادن فرصت های معالجه منتقل شده اند. سر رهبر غایب و رئیس جمهور برگزیده سلامت!
عاطفه اقبال - 5 دسامبر 2013
عاطفه اقبال - 5 دسامبر 2013
Commentaires
Efat Eghbal
Supprimer
عزیزی دیگر در غربت و در حسرت دیدار وطن به خواب ابدییت پیوست و ننگ و لعنت ابدی را برپیشانی کسانی که باعث ماندن آنها در عراق شدند باقی گذاشت. آنها که بدروغ و از راه دور حاضر حاضر گفتند! آن قلم بدستانی که برای گذراندن روزگار و معیشت و قطع نشدن مقرری قلم زدند و خواستار ماندن آنها در جهنم عراق شدند. تاجران قلم به مزد، باز نشستگان خسته و بیمارو تمام کسانی که در ماندن آنها در این جهنم و اعتصاب غذایشان نقش داشته اند و دارند. آنها نه بچشیده خواهند شد و نه کارهایشان فراموش می شود. روز پاسخگویی هم فرا می رسد.
Reza Khosh Kerdar
Supprimer
این چه وضعیتی است که اینها دچارش شده اند! آدم می ماند چه بگوید؟ خدا به خانواده اش صبر بدهد...
Ahmad Moghimi
Supprimer
ﻣﺳﺋوﻟﯾن ژاﭘﻧﯽ آﻧﻘدر ﺷرف و ﻏﯾرت دارﻧد ﮐﮫ در ﻗﺑﺎل اﺷﺗﺑﺎھﺎت و ﺷﮑﺳت ھﺎ ﺧودﮐﺷﯽ ﮐﻧﻧد ، اروﭘﺎﯾﯽ ھﺎ ﺑﺎ ﺣﺟب و ﺣﯾﺎ اﺳﺗﻌﻔﺎ ﻣﯽ دھﻧد . اﻣﺎ ھﻧر ﻧزد اﯾراﻧﯾﺎن اﺳت و ﺑس ، ﻣﺳﻌود رﺟوی ﻓرار ﮐرده و ﻗاﯾم ﻣﯾﺷود !
Davar Adab
Supprimer
رهبری نالایق مجاهدین با شقاوت بینظیر دست در خون تمام مبارزان آزادی کرده تا در آینده هیچ کسی باقی نماند ، از دوا و درمان که تا دیروز دریغ میکردند ، و امروزیک صد روز است که غذا خوردن را هم ممنوع کرده اند و فردا آب را هم خواهند بست ، اینها با حماقت همه هستی مبارزاتی مردم ایران را سوزاندند ، و حال اینچنین مبارزان باقی مانده را مجبور به خودکشی میکنند .آهای مردم ایران ،آهای آزادی خواهان باید کاری کرد قبل از جنایت آخر ،خوب میبینید که اینها چه میکنند ،خوب میبینید که اینها صلاحیت گرداندن حتی یک طویله را هم ندارند ، آهای مردمی که در دنیای آزاد زندگی میکنید ،به داد این مظلومترین مبارزان اسیر تاریخ ایران که به قول یغمایی اسیر هفت حصار ند برسید ،رهبری نالایق مجاهدین در حال کشتار بیرحمانه و ناجوانمردانه این یاران و عزیزان است ، این مسخ شدها ی سی ساله دیگر توانایی تفکر و تصمیم گیری ندارند ،باید از جوامع بین المللی درخواست کمک کرد ، خود ببینید ،حالا چه کسی دست در خون مجاهدین دارد و رژیم خونخوار و جنایتکار آخوندها را از کشتار مجاهدین بی نیاز میکند ، دیگر آخوندهای حرامزاده به یمن سر رهبری نالایق مجاهدین حتی بهای بین المللی کشتن مجاهدین را هم نمیپردازند ، ای ننگ بر افکار پلید و ارتجاعی این وارثان راستین خمینی دجال که همانا به درستی ان دژخیم را ( پدر بزرگوار ) مینامیدند .
Davar Adab
Supprimer
از دوا و درمان که تا دیروز دریغ میکردند ، و امروزیک صد روز است که غذا خوردن را هم ممنوع کرده اند و فردا آب را هم خواهند بست
Akber Rad · Ami(e) de Behzad Samimi
Supprimer
متاسفانه کودکان از قبل این جریان سیاسی بیشتر از بزرگ سا لان سوختند فامیلی که از کنفدرسیون بوده و در ایا لات متحده در کالیفرنیای شمالی زندگی میکند نقل میکرد که خانوادهای که بعد از فروغ جاویدان(به خوان قمار سیاسی برزگ آقای مسعود رجوی) بعد از کشته شدن پدر و مادر ۲ دختر ۱۰ و ۱۱ ساله از آنها بر جای مانده نزد خانواده ایی از به اصطلاح هوادارن به امانت گذاشته شده بوده و مرد بی شرف این خانواده به آنها تجاووز میکرده وقتی آنها شمارهٔ مخصوص کودک آزاری را بر روی تلویزیون دیدند به آنجا تلفن کردن بعد آن مرد بی شرافت و خانمش از آمریکا فرار کردن و هنوز تحت تعقیب پلیس آمریکا(ف.ب.ای) هستند
Setareh Tehran
Supprimer
آه.... دریغ... افسوس... حیف.... اینها تمام قدرت و توان منست. چکار میشود کرد؟... هیچ... باز چندروز دیگر ... نامی و عکسی دیگر... و باز آه و افسوسی دیگر... و کلیک روی اینگونه تصاویر : :'( و آیا همین کافیست ؟ چه بگویم..... آدم گاهی بد جایی و بدجوری گرفتار میشود که نه امکان گفتن دارد و نه طاقت سکوت. جز اشک و خشم از اینهمه دردهای ِ اجباری و تحمیلی هیچی را حس نمیکنم دیگر.... آری... تنها همین مانده از من و ما و یک عالمه ناگفته ها که کم کم در غبار زمان محو و ناپدید میشوند......
Taraneh Raisi afsoss az omrhaye be bad rafte in azizan ..motmaen hastam agar in azizan dar donyaye azad zendegi mikardand va mobareze hezaran barabar estedad va tavane mobarze va pishraft dashtand. biaban sakhtan va dar biaban jangidan che sod va aghebati dasht?
Supprimer
دریای آرزو
Supprimer
نقاشیهایش آسمان نداشت
یا اگر داشت ، آسمانش ماه نداشت
و ماه اگر بود ، مهتاب نداشت
و گاهی که مهتاب داشت ، دلدادهای نداشت
یا اگر داشت ، آسمانش ماه نداشت
و ماه اگر بود ، مهتاب نداشت
و گاهی که مهتاب داشت ، دلدادهای نداشت
Atefeh Eghbal
Gérer
آقای اکبر راد روی نکته ای دست گذاشتید که بسیار درد آور است. سرگذشت کودکانی که از پدر و مادرشان در عراق جدا شدند و به خانواده های هواداران در خارج از کشور سپرده شدند. سرنوشت اینها هر کدام یک کتاب جداگانه است که روزی باید نوشته شود. موردی را که شما به آن اشاره میکنید متاسفانه شامل تعداد کمی نمیشود. کودکانمان در خانواده هایی که هنوز هم در میان هواداران هستند بسیار آسیب جسمی و روحی دیدند. یادم هست که یکبار چند تن از این دختران نوجوان در میهمانی در اور به خانم رجوی گوشه ای کوچک از آنچه در کودکی در این خانواده ها بر سرشان آمده بود را تعریف کردند. خانم رجوی پاسخی به این مضمون داد : بهای انقلاب بوده! شما هم گوشه ای از آن را پرداختید!!!! به همین راحتی !! ... امروز از خانم رجوی باید سئوال کرد : کدام انقلاب!؟ آیا منظورتان انقلاب در ایران است که قرار بود شش ماه بعد از سی خرداد انجام گیرد و توده های ملیونی به مجاهدین بپوندند!؟ و بعد یکساله... دو ساله... چهار ساله و سی ساله .. تمدید شد! آقای ابریشمچی در این مورد شوخی جالبی ! داشت همیشه میگفت : اگر نشد سی سال دیگه تمدیدش می کنیم!! این البته که شوخی بود ولی مگر واقعیت جز این بود!؟
Akber Rad · Ami(e) de Behzad Samimi
Supprimer
البته کودکان حقوقی دارند که تا سن ۱۶ سالگی باید بدور از مسائل بزرگ سالان بخصوص مسائل سیاسی باید قرار بگیرند در مورد این آقای خلافکار هم حتما در کنه حمایت تشکیلات و این جریان سیاسی قرار گرفته که با این تسهیلات توانسته از چنگال ااف.ب.ای(پلیس آمریکا) تا امروز فرار کند و این خلاف کاریها هیچکدام از چشم پلیس آمریکا مخفی نمیماند دیگر اینکه این آقا فامیل ما از اعضای کنفدر سیون از سیاستهای کود کانه این جریان سیاسی میگفت که انگشت حیرت و تعجب به دهان همه ناظران سیاسی به خصوص اعضای کنفدر سیون انگاشته زیرا کنفدر اسیون دانشجوئی سازمان پر طیمطرقی بوده و همه آنها خود را صاحب نظر میدانند به آنها مراجعه کردند برای تظاهرات این هم کجا در مقابل کاخ سفید این عمل باید خیلی کود کانه باشد غافل از اینکه سیاسیت خارجی آیالات متحده را نه گروهبان مامور و معذور داخل کمپ اشرف نه سیاست مداران از دور خارج شده امریکایی در مهمانیهای پر ریخت و پاشه خانم رجوی در ارسواز پاریس تعیین میکنند سیاست خارجی آیالات متحده در هر دوره تاریخی پرگماتیستی تعیین میشود سازمانهای مختلفی به دور هم جمع میشوند و هر کدام طرح ارائه میدهند یکی از آنها سیا است مثلا در مورد سوریهٔ همه راها به بون بست رسیده حتئ سیا در مقابل اسلامیها لنگ انداخته حرف اشان این است افغانستان دیگری نمیخواهیم یا در مورد ایران ۲ سال مذاکره مخفی در عمان داشته اند به نتن یاهو میگویند بی تابی نکن هدف تسلیم کامل ایران است(به خوان مقصود تویی همه طفیل اند ) نتیجه اینکه سازمان در تملک آقا و خانم رجوی در آمریکا در سالیان دراز به مدت ۴۰ سال دست از پا درازتر همه کوششهایشان با صرف هزینه گزاف عقیم به ماند بطوریکه دست به شگرد جدیدی بزند و با کلیساهای مختلف قرارداد بسته که بی خان و مانها را برای یشان در خیابان جمع کرده تا از آنها در تظاهرات به عنوان سیاهی لشکر استفاده کنند.
Yek Bazari
Supprimer
در مورد سر رهبر غایب. عاطفه اقبال : و اما در مورد مسعود دلم میخواهد به یاد یارانم -این کبوتران خونین بال آزادی- در زندانهای رژیم ، در سال شصت - وقتی لاجوردی گفت : می بینید رهبرتان هم شما را رها کرد و به خارجه سفر کرد. تکرار کنم :
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
6 ژانویه 2006
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
6 ژانویه 2006
Atefeh Eghbal
Gérer
آقای "یک بازاری"! دیدن مسائل سیاسی از دید بازار و چرتکه و ... به همین شکل جواب میدهد. من و ما نوشته های دیگری نیز در رابطه با مسعود داریم. میتوانند همه را یکبار دیگر در رسانه هایشان منتشر کنند. جز نشانه صداقت و اوج فداکاری و از خودگذشتی ما در رابطه با مبارزه مان چیز دیگری را ثابت نمیکنید. بله مجاهدین چنین کسانی را از دست دادند بدا بحالشان! حالا بروند به هواداران چرتکه انداز و بساز و بفروش بچسبند...آنزمان که عده ای در حال چرتکه انداختن در بازار بودند من و امثال من در زندان بودیم. من آنزمان از درون زندان گزارش های درون زندان را با پذیرش بدترین احتمال ها به بیرون می فرستادم و مجاهدین در نشریات آنزمان منتشر می کردند. امروز هنوز نسخه های آن روزنامه ها را دارم. آنروز هنوز رهبر از نظر ما غایب نبود. رئیس جمهور برگزیده ای هم وجود نداشت. روابط سیاسی و مبارزاتی هم حول طلاق و ازدواج و فحش و فضیحت همسران به هم در نشست های عمومی نمی چرخید. امروز متاسفانه رهبران آن روزها آزمایش خود را پس داده اند... خیلی مسائل را باورمان نمیشد ولی به چشم دیدیم و باورمان شد..دهانمان را بیش از این نگشائید. آری! همان منی که در مقابل لاجوردی از مسعود این چنین در مقابل جانم دفاع میکردم امروز از او پاسخ میخواهم... آیا قادر به پاسخگویی خواهد بود؟ حتی بخاطر همان دفاعی که ما در زندانها از او کردیم؟ امروز اگر من خطاب نوشته هایم نه به مسعود که به رئیس جمهور برگزیده است بخاطر این است که او غایب است!! و من نمیخواهم نوشته هایم را به چاه جمکران بیندازم برای همین خطابم رئیس جمهور برگزیده ای است که حداقل حضور دارد و غیبت نکرده است. ولی بگذارید یک نکته را هنوز هم تاکید کنم آری! برای آنها از رهبر غایب گرفته تا تک تک ساکنان لیبرتی آرزوی سلامتی و بیرون آمدن از آن جهنم را دارم و اگر لازم باشد از هیچ چیز در اینراه دریغ نخواهم کرد. اما اجازه نخواهیم داد که از این پس رهبران فقط به خدا پاسخگو باشند. رهبری را که به مردم و به اعضای سازمان خودش پاسخگو نباشد را دیگر در دنیای آزاد امروز آنها که اندیشه میکنند نخواهند خواست. آنرا برای هواداران فعلی شان می گذاریم. ارزانی شان باد!
Yek Bazari
Supprimer
خانم اقبال من فقط میخواستم عرض کرده باشم که آن زمان شما را به خاطر سمپات مجاهدین بودن به زندان انداختند و شکنجه کردند. حالا هم به خاطر ضد مجاهدین بودن سر دست میبرند. اینرا من بازاری چرتکه انداز متوجه شده ام. زندان رفتن شما و سردست بردن شما بخاطر مواضع شماست و ربطی بخود خانم اقبال ندارد.
Atefeh Eghbal
Gérer
نخیر آقای بازاری اشتباه میکنید اولا من علت اصلی زندان رفتنم شناخته شدنم به دلیل تاسیس نشریه فریاد گودنشین بود و جرم اصلی ام هم در اوین همین بود. بله به مجاهدین هم سمپاتی داشتم ولی آنها بهتر از هر کسی میدانند که تا قبل از دستگیری ام حاضر به وارد شدن در تشکیلات مجاهدین نبودم من و نشریه ام بطور خاص مستقل از مجاهدین فعالیت میکردیم. فقط روزهای آخر قبل از دستگیری ام به دلیل بستن مراکز ما در گودهای جنوب که چون شرایط جامعه بسیار بحرانی شده بود من به همکاری با مجاهدین پرداختم. در زندان نیز جرمم فریاد گودنشین بود و اینرا همه مجاهدین و بخصوص خود خانم رجوی بخوبی میداند. در رابطه با سر دست بردن هم اگر خوب نگاه کنید می بینید که این ما نیستیم که بر سر دست می رویم کسان دیگری اتفاقا به دلیل راست ترین مواضعشان در حال حاضر در صحنه سیاست جهانی بر سر دست می روند. و اینهمه بقول شما ربطی بخودشان ندارد. من هم برخلاف تصور شما که البته شاید تصوری از استقلال هرگز نداشته اید همیشه بهای استقلالم را پرداخته ام.ضمنا بسیار اشتباه می کنید من و ما ضد مجاهدین نیستیم ضد مواضع بشدت ارتجاعی در هر دو طرف هستیم.
Reza Khosh Kerdar
Supprimer
خانم اقبال این آقایان واقعا شبیه همان بازاریون این نظام هستند. به همان شکل هم دلیل و برهان میارن. اینها را بحال خودشان بگذارید.
Mehri Farshad
Supprimer
گروهی تاریخ را میخوانند و چیزی فرا نمیگیرند.
گروهی تاریخ را میخوانند و آن را همان گونه که خود میخواهند باور میکنند،...
گروهی تاریخ را میخوانند و رویدادها را همچون استخوانهای مردگان میپندارند.
گروهی تاریخ را میخوانند و از آن چیزهایی میآموزند ، اما زود آنها فراموش میکنند.
گروهی تاریخ را میخوانند، آن را میفهمند و دانستههایشان را برای تکرار نامردمی، ریاکاری، آدم کشی، مردم فریبی و قدرت طلبی به کار میگیرند.
گروهی تاریخ را میخوانند تا یاد بگیرند چگونه حقایق را تحریف کنند و دروغ را بجای راست بنشانند.
اما گروهی هم هستند که تاریخ را نمیخوانند، میبینند. آنان در بطن رویدادهای زمانه خویش قرار دارند و از چند و چون رفتارها و کردارهای تاریخ سازان زمان خویش آگاهند. اگر اینان در نقل حقایق کوتاهی و خیانت کنند، شریک جرم تاریخ سازان جنایت پیشه هستند.
این را باید برای آنانی نوشت که عمری را سپری کردهاند، رویدادها را دیدهاند و از چند وچون امور آگاهند، اما یا سکوت میکنند و یا برای درمی و دیناری، دروغ میگویند و دروغ مینویسند!
گروهی تاریخ را میخوانند و آن را همان گونه که خود میخواهند باور میکنند،...
گروهی تاریخ را میخوانند و رویدادها را همچون استخوانهای مردگان میپندارند.
گروهی تاریخ را میخوانند و از آن چیزهایی میآموزند ، اما زود آنها فراموش میکنند.
گروهی تاریخ را میخوانند، آن را میفهمند و دانستههایشان را برای تکرار نامردمی، ریاکاری، آدم کشی، مردم فریبی و قدرت طلبی به کار میگیرند.
گروهی تاریخ را میخوانند تا یاد بگیرند چگونه حقایق را تحریف کنند و دروغ را بجای راست بنشانند.
اما گروهی هم هستند که تاریخ را نمیخوانند، میبینند. آنان در بطن رویدادهای زمانه خویش قرار دارند و از چند و چون رفتارها و کردارهای تاریخ سازان زمان خویش آگاهند. اگر اینان در نقل حقایق کوتاهی و خیانت کنند، شریک جرم تاریخ سازان جنایت پیشه هستند.
این را باید برای آنانی نوشت که عمری را سپری کردهاند، رویدادها را دیدهاند و از چند وچون امور آگاهند، اما یا سکوت میکنند و یا برای درمی و دیناری، دروغ میگویند و دروغ مینویسند!
Atefeh Eghbal
Gérer
مهری عزیز دستت درد نکند خوب نوشتی که :... اما گروهی هم هستند که تاریخ را نمیخوانند، میبینند. آنان در بطن رویدادهای زمانه خویش قرار دارند و از چند و چون رفتارها و کردارهای تاریخ سازان زمان خویش آگاهند. اگر اینان در نقل حقایق کوتاهی و خیانت کنند، شریک جرم تاریخ سازان جنایت پیشه هستند.
Mohammad Reza Eskandari
باید برای این عزیزن خون گریست. اما برای رهبری مجاهدین که برای رسیدن به قدرت از هر وسیله ای استفاده می کند و انسان مجاهد خلق دیروز را به مهره بی اراده تبدیل میکند لعنت فرستاد.
Commentaires
Jamshid Torabi
آنان رنج دوزخ را برای آزادی تحمل کردهاند
و تو خوش نشین بهشت نمی توانی برای آنان آتش و رنج را معنی کنی
مؤدب باش و در بهشت خودت به دیروز و امروزت برس
و تو خوش نشین بهشت نمی توانی برای آنان آتش و رنج را معنی کنی
مؤدب باش و در بهشت خودت به دیروز و امروزت برس
Commentaires
Farideh Irani
مریم و مسعود رجوی و طرفدارانشان سلامت.
Afficher plus de réactions
·
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر