آیا اکرم حبیب خانی - در کمپ لیبرتی - زنده است : نوشته ای واقعی از اسماعیل وفا یغمایی، این نوشته گرچه به رمان می ماند و شاید صحنه های آن برای همه باور کردنی نباشد. اما لحظه به لحظه آن واقعی است. زندگی کسانی که در این مسیر تمامی هستی خود را برای بدست آوردن آزادی گذاشتند. عزیزترین هایشان را در شوق رسیدن به آزادی از دست دادند. و دست آخر برای خبر داشتن از عزیزی در کمپ لیبرتی باید به نوشتن حقایقی بپردازند که تا کنون از آن پرهیز داشته اند. براستی کدامین وجدانی، مادر و پسری را ازهم بی خبر می گذارد!؟ کدامین وجدان به پسری جوان که در بدر بدنبال یک خبر از مادرش در کمپ لیبرتی می باشد، از طرف این و آن تسلیت می فرستد و هیچ تماسی را ممکن نمی سازد!؟ چگونه وجدانی مادران و پدران و خانواده ها را در عطش دیدن عزیزانشان و شنیدن صدایشان به بهانه مبارزه انقلابی!! سالها بیخبر می گذارد!؟ و خود را انقلابی و نجات دهنده این مردم می نامد! آیا این ها نجات دهنده هستند؟ آیا اینها انقلابی هستند؟ بر مبنای کدام استراتژی مبارزه تان را استوار کرده اید؟ آیا بر خون و جان عزیزترین های ما؟ این سئوالی است که باید در پیشگاه مردم پاسخ دهید.
عاطفه اقبال - 29 می 2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر